سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: جمعه 103 آذر 9

دیدیمت مست و خرامان

قدح باده به دست

با رقیبم در جاده ی دور

می وزیدی و زمن می رفتی

چون نسیمی رقصان

دست او را در دست

و دل من لرزان

بغض خود را خوردم

خنده هایت همه شوق

اشک هایم همه درد

روز های خوشمان بی تکرار

خاطراتت همه غم ها ی جهان

زهرخندی را باز

بر لبم بنشاندی

زانوانم همه در حسرت حرکت بودند

و گلویم

درد حرفی که به لب داشت نگفت

شاید هم فریادی

پنجه هایم همه قایق شده بود

اشک هایم همگی دریایی

و تو ای قصه ی بی تکرارم

همچنان می رفتی

با تشکر از پسر دایی عزیزم حسین آقا که در تصحیح این شعر واقعا کمک کردند


 نوشته شده توسط طه ولی زاده در سه شنبه 85/4/27 و ساعت 10:59 صبح | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

نوای زمستان
طه ولی زاده
از زبان یک دانشجوی جامعه شناسی علامه طباطبایی خواهید خواند فردی که کورسو امیدی به آینده دارد : ...

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 15
مجموع بازدیدها: 272754
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو
موسیقی وبلاگ من